جدول جو
جدول جو

معنی لاپ لاپ - جستجوی لغت در جدول جو

لاپ لاپ
حکایت صوت آشامیدن سگ و مانند آن مایعی را، لاف لاف خوردن، رجوع به این مدخل شود، خوردن مایعی با تمام اطراف دهان
لغت نامه دهخدا
لاپ لاپ
آوای آشامیدن سگ و مانند آن مایعی را لاف لاف خوردن، لاف لاف خوردن، خوردن مایعی را با تمام اطراف دهان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاپ تاپ
تصویر تاپ تاپ
صدایی که از کوبیدن دست به چیزی میان تهی برخیزد
فرهنگ فارسی عمید
نام آواز زدن کف دست بر متکا یا بر بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن،
لغت نامه دهخدا
خوردن مایعی مانند ماست و جز آن با لبها بدانگونه که آواز کند چنانکه سگ، گاه آب خوردن،
- لاف لاف خوردن (سگ آب را)،خوردن با لبها و زبان چنانکه آواز کند
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ)
صدا و آواز آش خوردن، صدا و آواز آب خوردن سگ را گویند. (برهان) ، لف لف. رجوع به لف لف شود
لغت نامه دهخدا
پیر سیمون مارکی دو، نام ریاضی دان و اخترشناس مشهور فرانسوی، مولد بومونتان -اژ (کالوادس) به سال 1749 و وفات به سال 1827 میلادی او را در باب حرکات ماه و مشتری و کیوان و غیره مطالعاتی است امّا بیشتر شهرت وی بسبب ابداع فرضیه ی معرفت تکوین جهان است بدین گونه که کره ی زمین میلیون ها سال پیش از این از کره ی مذاب خورشید جدا گشته و در فضای لایتناهی به گرد شمس به حرکت درآمده و سپس به مرور زمان سطح آن سرد شده و انجماد پذیرفته و به علت انقباض قشر آن چین خورده و بلندی و پستی (کوه ها و دره ها) پدید آمده است آنگاه چون محیط زمین را ابخره ی غلیظ احاطه کرده بود آن ابخره به صورت باران های شدید بر سطح زمین باریده و گودی های آن را پر کرده و دریاهای کنونی را به وجود آورده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از لا لا
تصویر لا لا
خوشحالی کامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپ تاپ
تصویر تاپ تاپ
آواز زدن کف دست بر متکایا بالشت یا بر پشت کسی و مانندآ ن
فرهنگ لغت هوشیار
خوردن آب ماست و غیره بدانگونه که از لبها آواز برآید چنانکه از دهان سگ بهنگام آب نوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
غلامی بندگی خدمتکاری: پیش یکران ضمیرش عقل را داغ بر رخ کش به لالایی فرست. (خاقانی. عبد. 576) توضیح در دیوان چا. سج. ص: 825 مولایی، تربیت بزرگزادگان، قسمی پارچه کم ارزش: قلمی گر چه بود خواجه ابیاریها همچو لالایی بیقدر غلامست اینجا. (نظام قاری 39 لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاپ هاپ
تصویر هاپ هاپ
صدای سگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لپ لپ
تصویر لپ لپ
صدا آش خوردن، صدا آب خوردن سگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپ تاپ
تصویر تاپ تاپ
((اِصت. اِمر.))
صدای زدن کف دست به متکا یا بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
خوردن تند تند که با صدا همراه باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
تنه ی توخالی درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
پاره پاره، نیمه نیمه، قطعه قطعه
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای کشیدن پا از گل
فرهنگ گویش مازندرانی
بریدگی زخم، قطعه قطعه کردن چوب های کلفت، دارای شکاف زیاد
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی سبزی، از توابع نرم آب دوسر ساری، نام مرتعی در کتول
فرهنگ گویش مازندرانی